ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب هفتم محرم - اشعار باب الحوائج - علی اکبر لطیفیان - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :799
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139555

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته
شال بسته ، با نقابِ تازه ای برخاسته

گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها
تازه مغرب ، آفتابِ تازه ای برخاسته

باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد
لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته

بیشتر شد تشنگی ها ، او خودش  آب ، آب بود
پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته

با همه پیغمبران ، پیغمبری ام فرق کرد
رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته

آن همه لبیک گفتن یکطرف ، این یکطرف
پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته

ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید
با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته

زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید
تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته

این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست
تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته
 
گردنی که خشک باشد آخرش این میشود
تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته

روی این دستم تنش ؛ برروی این دستم سرش
آه بفرستم کدامش را برای مادرش
***علی اکبر لطیفیان***


نویسنده حبیب در یکشنبه 92/8/19 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<